جدول جو
جدول جو

معنی انتظار داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

انتظار داشتن(مَ فَ)
نگران بودن و پرمور داشتن و چشم براه بودن. (ناظم الاطباء). چشم داشتن. بیوسیدن:
خوشا چشمی که دارد انتظار دیدن رویی
گهر آن دل که میباشد گره در حسرت مویی.
میرزا بیدل (از آنندراج) ، شیر دوشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
انتظار داشتن
چشم داشتن پر موییدن امید نیدن
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
انتظار داشتن
لنتوقّع
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
انتظار داشتن
Expect
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
انتظار داشتن
attendre
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
انتظار داشتن
ожидать
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به روسی
انتظار داشتن
erwarten
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به آلمانی
انتظار داشتن
очікувати
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
انتظار داشتن
oczekiwać
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به لهستانی
انتظار داشتن
期待
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به چینی
انتظار داشتن
esperar
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
انتظار داشتن
aspettarsi
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
انتظار داشتن
esperar
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
انتظار داشتن
verwachten
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به هلندی
انتظار داشتن
คาดหวัง
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به تایلندی
انتظار داشتن
توقع کرنا
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به اردو
انتظار داشتن
আশা করা
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به بنگالی
انتظار داشتن
kutarajia
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
انتظار داشتن
beklemek
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
انتظار داشتن
期待する
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
انتظار داشتن
לצפות
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به عبری
انتظار داشتن
उम्मीद करना
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به هندی
انتظار داشتن
mengharapkan
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
انتظار داشتن
기대하다
تصویری از انتظار داشتن
تصویر انتظار داشتن
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استوار داشتن
تصویر استوار داشتن
برقرار داشتن، اطمینان داشتن، باور داشتن، امین شمردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختیار داشتن
تصویر اختیار داشتن
آزاد بودن در انجام دادن کاری، مختار بودن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ مَ رَ / مُ مِ رِ)
نسبت داشتن: جماعتی که بحضرت سلطانی انتما و اعتزاء داشتند نگرفت. (جهانگشای جوینی) ، درآویخته شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). تعلق. (از اقرب الموارد) ، دور گردیدن جای. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). دور شدن از چیزی. (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی) ، بریدن چیزی را به رای و دانش خود بی مشورت دیگری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ هََ جَ)
ارج و ارزش داشتن. بااحترام بودن:
عارضت مستغنی از خال است در اظهار حسن
پیش دانا خط زیاد از مهر دارد اعتبار.
اثر شیرازی (از ارمغان آصفی)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نامداری داشتن. ناموری داشتن. مشهور و معروف به ودن
لغت نامه دهخدا
(مُ)
آراسته بودن و منتظم و مرتب کردن. (ناظم الاطباء) ، پوشیده شدن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
سرشناسی بلند آوازگی به نام بودن نامی بودن مصدر) ناموری داشتن معروف بودن
فرهنگ لغت هوشیار
بر قرار داشتن محکم ساختن، باور داشتن باور کردن، اطمینان داشتن مطمئن بودن امین شمردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختیار داشتن
تصویر اختیار داشتن
مختار بودن، مخیر بودن، آزاد بودن در انجام دادن عملی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استوار داشتن
تصویر استوار داشتن
((~. تَ))
اعتماد داشتن، اعتماد کردن، باور کردن، درست پنداشتن
فرهنگ فارسی معین